یکی از انتقاداتی که در رابطه با مسئله حجاب و مواجهه جمهوری اسلامی با حجاب میشود، این است که چرا جمهوری اسلامی حجاب زنان را امری سیاسی کردهاست؟ چرا حجاب امری ناموسی برای حکومت جمهوری اسلامی شده و حیات و بقای خود را روی آن علم کردهاست؟ برای بررسی به ابعاد تاریخی- اجتماعی این سؤال میبایست نگاهمان را کمی گستردهتر نماییم و صرفاً به چهل و اندی سال گذشته از حیات جمهوری اسلامی در بررسی این سؤالات متمرکز نشویم. این بدین معنا نیست که دچار تغافل یا کم اهمیت دیدن نگاه و مواجهه جمهوری اسلامی طی عمر حیاتش باشیم، خیر؛ این بدین معناست که حجاب در جامعه ایرانی صرفاً در عصر پساانقلاب اسلامی ایجاد و فراگیر نشد، بلکه در قبل آن و خصوصاً عهد قاجار نیز به طور مشخص و مسلم در جامعه ایرانی حضور پررنگ داشتهاست، بنابراین میبایست مواجهه حاکمیت آن زمان و سیاستهای دول خارجی، چون امریکا، انگلیس و فرانسه در آن زمان در مواجهه با حجاب زنان ایرانی مورد بررسی قرار بگیرد.
علت توجه و تمرکز کردن بر چگونگی مواجهه دول خارجی با مسئله حجاب در ایران در بررسی ادعای سیاسی بودن قضیه حجاب مهم است و از طرفی یکی از ادعاهای جمهوری اسلامی در رابطه با مسئله حجاب خباثتهای دول خارجی، چون امریکا و انگلیس در تهاجم به فرهنگ اسلامی، حیازدایی و بیارزش تلقی کردن حجاب، عقبمانده نشان دادن حجاب و محجبهها است. بر این اساس ما درصدد آن هستیم که با بازخوانی تاریخ اجتماعی زنان درعصر ماقبل پهلوی (خاصه عصر ناصری) به یافتن پاسخهایی مستند و تاریخی برای پرسشهای زیر دست یابیم: «آیا عداوت تاریخی از سوی دول خارجی در مواجهه با حجاب زنان دیده میشد؟ آیا مسئله حجاب در عصر ناصری و پس از آن مسئله مهم و مورد بحثی در جامعه بود؟ آیا حجاب درعصر قبل از جمهوری اسلامی نیز سیاسی بود؟»
شاید با خود بگویید حجاب در عصر ناصری تا قبل از پادشاهی رضامیرپنج و روی کار آمدن پهلوی امری سیاسی نشده و مورد قبول اغلب جامعه ایرانی بود، اما این نکته درست و دقیق نیست. آنچه از کتب و مقالات تاریخ اجتماعی عصر قاجار دستگیرمان شدهاست، این است که در عصر ناصری و مظفری به بعد که اهتمام سفارتخانههای انگلیس، فرانسه و پس از آنها امریکا بر دایر کردن مدارس دخترانه در ایران بود، تلاش زیادی در مدارس آنها صورت گرفت تا انگاره سیاسیبودن حجاب اسلامی زنان را در اذهان دختران تربیتشده در مدارس خود تثبیت نمایند. جالب است بدانید برخی از دختران تربیتشده در مدرسه امریکایی پس از فارغالتحصیلی دور هم گرد آمدند و روزنامه زنانه تحت عنوان «جمعیت نسوان وطن خواه ایران» ماهنامهای به سردبیری محترم اسکندری بود که با الگو قرار دادن زنان اروپایی برای زنان ایرانی سعی در تغییر سبک و سیاق زندگی زنان میکردند. آنها با الگو قرار دادن زندگی زنان اروپایی از پوشش تا اشتغال تلاش میکردند که مدینه فاضلهای از غرب برای زنان بسازند و زنان ایرانی را علیه دستورات دینی بشورانند. در این دوران وجود رسوم متحجرانه و خلاف سنت اسلامی، چون منع دختران از ادامه تحصیل سبب میشد تا دستورات دینی بیش از پیش مورد تاخت و تازهای جریان متجدد به واسطه محترم اسکندری و سایر محصلان فارغالتحصیل مدارس امریکایی اتفاق افتد. نوع پوشش نهچندان محجبه و بعضاً مکشوفه محترم اسکندری که با جستوجویی ساده در اینترنت قابلمشاهده است. این رفتارها که در پوشش احقاق حقوق زنان و در ابتدا با پوشش «حق تحصیل زنان» بنا شد دستیابی به این حق را در تغییر وضعیت پوشش زنان ایرانی و غربیشدن زنان و مردان ایرانی میدانست، زیرا الگوی مدنظر و مدینه فاضله زنان ایرانی را در اروپاییشدن تعبیر کردهبود.
چنین خط فکری و خطمشی ارائهشده از طریق مدارس امریکایی به دخترکان محصل ایرانی در این مدارس که غالباً از فرزندان افراد صاحب نفوذی در دربار قاجار بودند، سبب شد که بلافاصله پس از فارغالتحصیلی انجمنهای زنانه و سپس روزنامه زنانه، چون «جمعیت نسوان وطنخواه» را دایر نمایند. با روی کار آمدن رژیم پهلوی و سرکار آمدن افرادی چون: ایران تیمورتاش دختر عبدالحسین تیمورتاش از ذینفوذان دربار قاجار و پهلوی به گفته محمود طلوعی در کتاب از طاووس تا فرح از پیشگامان کشف حجاب در ایران و تسریع غربیزاسیون زنان ایرانی بودهاست، به طوری که در زمان به قدرت اول رسیدن رضا میرپنج و قبل از شروع کشف حجاب اجباری، در ایامی که حتی اشرف پهلوی به عنوان شاهزاده حجاب را رعایت میکرد، این ایران تیمورتاش بود که بیتردید و با گستاخی آشکار اقدام به کشف حجاب کرد! جالب است بدانید که ایران تیمورتاش نیز از فارغالتحصیلان مدرسه امریکایی، که زیر نظر سفارت امریکا اداره میشد، بودهاست.
دیکته کردن کشف حجاب بر رژیم پهلوی علاوه بر آنکه در اسناد تاریخی مختلفی، چون اسناد ارائهشده در کتاب تاریخی «روز آزادی زن» رژیم پهلوی خصوصاً رضا پهلوی حق استخدام زنان محجبه در ادارات دولتی را نداشت. در زمان محمدرضا پهلوی نیز این سیاست به صورت سیاست چماق و هویج اتفاق میافتاد، بدین صورت که زنان محجبه چه در ادارات و چه در دانشگاهها اگرچه وارد میشدند، اما به طوری مورد تحقیر، توهین و تخریب شخصیتی واقع میشدند که به طور خودکار در حاشیه قرار گرفته و طرد میشدند. با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جمهوری اسلامی حریم شخصی زن که ضامن استقلال شخصی او بود، با اجرای احکام و حدود اسلامی در سایه حجاب اسلامی مجدداً احیا شد. سیاستهای تکراری امریکا، این استعمارگر نو همان سیاستهای قدیمی انگلیس، فرانسه و سایر کشورهای استعمارگر اروپایی است که برای تحت سلطه گرفتن کشورهای مختلف ابتدا فرهنگ آن کشور را با حاکمیت فرهنگ خود در مرزهای آن کشور نابود کرده و سپس زمام اموراتش را به چنگ میکشیدند و بهره کشیهای کلان از آن میبردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی یکی از حربههای آشکار و علنی استعمار آن بود که با استفاده از برهه زمانی که از ابتدای کشف اجباری حجاب تا پایان حکومت پهلوی در کمرنگشدن روایتهای زنانه از حجاب، حقوق زن در اسلام تلاش در هجمه به حجاب اسلامی نماید و آن را ابزار جمهوری اسلامی در ظلم به زنان و بازدارندگی از استیفای حقوقشان بخواند. این ادعا را میتوان در شبهاتی که برخی شخصیتهای فضای مجازی با مارک «فعال حقوق زنان» در هجمه به فقه و مراجع تقلید عنوان میکنند، ببینید.
کارشناس ارشد مطالعات زنان و خانواده